جدول جو
جدول جو

معنی دو کوهه - جستجوی لغت در جدول جو

دو کوهه(دُ هََ / هَِ)
دوکوهانه:
هیون دو کوهه دگر شش هزار
همه بارشان آلت کارزار.
اسدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از در کوهی
تصویر در کوهی
کوارتز، کانی شفّافی که از شیشه سخت تر است و در جواهرسازی، ساعت سازی، ساختن وسایل نوری و الکترونی به کار می رود،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس کوهه
تصویر پس کوهه
عقب زین اسب
فرهنگ فارسی عمید
(دُ نَ / نِ)
دوکفل و سرین. (ناظم الاطباء). دو سرین. (فرهنگ اوبهی ’در کلمه سرین’) :
از نشان دو کونۀ من غر
همه پژپر نشان پای شتر.
رودکی.
، دو پیاز در داخل چند پوست رویین بهم چسبیده
لغت نامه دهخدا
(دُ هََ)
دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی شمال چرام مرکز دهستان و 31هزارگزی شمال راه شوسۀ آرو به بهبهان دارای 100 تن سکنه است. آب آن از چشمه می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ رَ / رِ)
کوره ده. دهی کوچک و کم حاصل. ده بسیار کوچک و کم ارز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ملوپشته بخش نور شهرستان آمل، واقع در 36هزارگزی شمال خاوری بلده، دارای 340 تن سکنه است، آب آن از چشمه سار تأمین می شود، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
به معنی ابرکوه است، (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دو چوبه
تصویر دو چوبه
چادر دارای دو دیرک
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای که مختلط بافته شده باشد پارچه ای که دارای خطوطی بود از دو رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس کوهه
تصویر پس کوهه
عقب زین اسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در کوهی
تصویر در کوهی
مهایک کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو کوهانه
تصویر دو کوهانه
دارای دو کوهان (شتر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو گونه
تصویر دو گونه
دو رخسار خدعین، دو نوع دو جنس نوعین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو گوهر
تصویر دو گوهر
عقل و روح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو کون
تصویر دو کون
دو عالم دو جهان دنیا و عقبی
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که موی سر و صورت او سیاه و سفید باشد، کسی که موی سر و صورتش اندک باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس کوهه
تصویر پس کوهه
قسمت عقب زین، مؤخر، قیقب، مقابل پیشکوهه، قربوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تک کوهه
تصویر تک کوهه
آنگستروم
فرهنگ واژه فارسی سره
خیزاب، موج، موج خیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد